و گفت انسان ها همیشه در پی هیچ هایی هستند که گاه هیچ گاه به آن نخواهند رسید
۷/۰۷/۱۳۸۸
صورتی و کرم
مرگ چیست ؟
من در کتار لحظه هایت به آرامشی ابدی رسیدم
در کنار عریانی های سفید و طلای ات ..
صورتی و کرم
کفش هایت , لباست
صورتی و کرم
صورتت و لبهایت ..
و
تاهمیشه بعد از آن در تمام صورت ها هستی ..
که شاید روزی ، تو را بوسیدم باز..
ای ناز ترین ای ناز..
جایی جدا از خیال هایم
شاید روزی تو را بوسیدم.
۷/۰۴/۱۳۸۸
سفیدی های خیس
بغض هایم به شکل شعر
بر شیشه زمان می خورند..
و می چکند تا این سفیدی های خیس...
آن زمان که تو اسمت را میگویی تا به جای آورمت
از سکوتم چه برداشت کرده ای؟
فراموشی؟
نه این سِحر صدای توست ، پس از این سال ها ، که به من می گوید ساکت باش..
و نمی دانم چرا همیشه
همیشه محوِ رقص هایِ بودنِ تو می شوم ...
بیا پس از این روزهای سالگونه ی من . ..
بیا در آغوش گیرمت. .
بیا تا دوباره بوی عطر تو ،
تمام روزهایم را پرکنند. .
سالهاست که می گذرد...
سالهاست ..
سالهاست که روزهایم را می خندم
وشب ها در حضور ناگهانی خاطراتت می گریم ...
۷/۰۳/۱۳۸۸
باید این در را بست
وهم تو در حضور زاویه دار یک در
و من در شعاع پاندول یک ساعت
انتظار می کشم
درست مثل روشنی یک سیگار در تاریکی یک شب بارانی
بی امید آمدنت !
و چه شورست و چه شیرین
و چه قدر وهم آلود..
باید این در را بست ..
و تصمیم گرفت ..
ماندن در خالی قبر گونه ی خانه ..
یا رفتن..
۷/۰۲/۱۳۸۸
with you or without you
why should i cry , after every fantasy ends
atfet every lovely moments
tell me why ? i'm so alone !
with you or without you
۶/۳۱/۱۳۸۸
من آمده ام از :
من از اینجا آمده ام
و اگر بلاگفا مشکل نداشت ، همانجا می ماندم ...
به هر حال اینجایم ، اگر روزی آمدید تا پست اولم را بخوانید و ببینید از کجا می آیم ، به همان بلاگ بلاگفایی ام بروید و ببینید از کجا آمده ام ...
اشتراک در:
پستها (Atom)