۷/۲۶/۱۳۸۸

اجرای زنده برای یک مرده!!


هزاران حرف ناگفته!!
حافظ بود و مشکاتیان که مرده و کف و سوت برای عکسهایش و کیوان ساکت  که آمد و نواخت و چه زیبا نواخت و خواند .

بار اين درد و دريغ است كه ما
تيرهامان به هدف نيك رسيده است ، ولی
دست هامان ، نرسيده است به هم 

  و همین طور

گر بدین سان باید زیست پست
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوایی نیاویزم
بر بلند کاج خشک کوچه ی بن بست
گر بدین سان باید زیست پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود چون کوه یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک
شاملو
 و در نهایت گروه قمر  آمد و رفت !
 وماهم برگشتیم در تنهایی تاریک تهران شلوغ













هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

برای نظر دادن به سبک بلاگفا
روی" نام و آدرس" اینترنتی کلیک کنید

حالا می توانید مثل بلاگفا با زدن نام و آدرس بلاگ خود آپ کنید

"من" از اینجا آمده ام