من به خود می نگرم و باور دارم که "من " ساخته ی دست منست ..
وهمین "من " بود که تو را از من راند ..
و همین بود و همین بود و همین .
کاش یکباره زمین ، دهنی باز کند پی بلعیدن "من" .
یا که آغاز کنم ساختنٍ " من " را از نو .
یاکه آغاز کنم دوریِ "من " را از تو .
یک فنجان چای ، دو عدد قهوه ی تلخ ،
و هزاران پشته ی صبح ،
که بکارت دارند بر این عاشقی مرده ی من ..
که اصالت دارند به اندازه ی همه ی زندگی ام ..
که نباید باشند .. که نباید باشم ، این گونه که اکنون هستم
ن ه ن ب ا ی د ب ا ش م ، دگر این "م ن " که تو را از من راند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
برای نظر دادن به سبک بلاگفا
روی" نام و آدرس" اینترنتی کلیک کنید
حالا می توانید مثل بلاگفا با زدن نام و آدرس بلاگ خود آپ کنید